آذربایجان پرس



یک نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر با بیان این‌که ناآشنایی نمایشنامه نویسان تبریزی با زبان مادری، معضلی بزرگ در راستای نوشتن نمایشنامه ترکی است، خاطرنشان کرد: این معضل با داشتن اراده و انگیزه‌ی نوشتن به زبان ترکی و با کمک افراد فعال در زمینه زبان ترکی به راحتی قابل حل است اما نسبت به نویسندگان بومی بی اعتمادی هم وجود دارد.

اکبر شریعت در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به روند رو به رشد تئاتر تبریز در دو دهه‌ی اخیر، گفت: تعداد نمایش‌ها، هنرمندان تئاتر و تماشاگران همواره رو به رشد بوده و تئاتر به زبان بومی نیز از لحاظ کمی و کیفی پیشرفت چشمگیری داشته است. 

وی افزود: با وجود پیشرفت در این حوزه هنوز جریانی به نام تئاتر بومی که دارای متن ترکی و موضوعات فرهنگی، اجتماعی و سایر مسائل منطقه باشد در تبریز وجود ندارد، در واقع تئاترهایی با مشخصات بومی در تبریز همواره بوده‌اند اما این نمایش‌ها تاکنون به یک جریان و حرکت قوی تبدیل نشده اند. 

وی در خصوص زیرساخت‌های تئاتر، اظهار کرد: تئاتر تبریز از لحاظ زیرساخت‌هایی همچون سالن‌ها و امکانات فنی محروم است و این حوزه به خاطر کم‌ توجهی‌های مسئولان تاکنون نتوانسته پابه‌پای دیگر حوزه‌ها پیش برود که این امر مشکلات و معضلات بسیاری برای اهالی تئاتر ایجاد کرده است.  

شریعت افزود: مهم‌ترین مشکل تئاتر تبریز کمبود سالن نمایش است و سالن‌های موجود نیز مطابق با استانداردهای جهانی نیستند. 

وی افزود: با وجود دانشگاه‌هایی مانند دانشگاه نبی‌اکرم و آموزشگاه‌های بسیاری که اغلب به مبحث تئاتر اختصاص دارند و جشنواره‌هایی هم‌چون جشنواره‌ی نمایشنامه ‌نویسی میرزا آقا تبریزی که روز به روز تخصصی‌تر می‌شوند، شهر تبریز هنرمندان بسیاری دارد و فقط با کمبود سالن و امکانات فنی‌ رو به رو است. 

وی با بیان این‌که قیمت بلیط تئاتر در تبریز از هیچ قانون نوشته شده‌ای تبعیت نکرده و هیچ ارگانی برای تعیین قیمت بلیط وجود ندارد، اظهار کرد: قیمت بلیط توسط خود تئاتری‌ها تعیین می‌شود که اغلب این قیمت‌ها تفاوت اندکی در حد 5 هزار تومان با هم دارند، بلیط تئاتر در تبریز در محدوده‌ی 20 تا 25 هزار تومان است که این مبلغ برای یک نمایش، کم بوده و حتی با این قیمت، پرفروش‌ترین تئاترهای تبریز نیز ضرر می‌بینند. 

نویسنده تبریزی گفت: درآمد بازیگران تئاتر تبریز جوابگوی دخل و خرج زندگی آنها نیست، با این‌حال تئاتری‌ها نمی‌توانند سطح قیمت بلیط را  هم افزایش دهند چون با ریزش مخاطب مواجه می‌شوند، زیرا مخاطب تئاتر تبریز بر خلاف کنسرت، از طبقه‌ی مرفه جامعه نیست. 

وی ادامه داد: برای حل معضل کمبود درآمد بازیگران تئاتر باید طیف مخاطبان تئاتر گسترش یافته و تهیه ‌کنندگانی از بخش خصوصی وارد تئاتر تبریز شوند که در این راستا اهالی تئاتر تبریز تلاش‌هایی می‌کنند اما به دلیل انفرادی بودن اغلب این حرکت‌ها، نتیجه‌ای موثر، بلندمدت و فراگیر حاصل نمی‌شود. 

وی در خصوص جشنواره‌ی بین‌المللی تئاتر الف که در آذرماه در تبریز برگزار می‌شود، گفت: جشنواره‌هایی از این قبیل با مهیا کردن فرصتی برای دیدن نمایش‌های سایر نقاط ایران و دنیا فرصتی را برای تئاتری‌های تبریز ایجاد می‎‌کند تا با بازاریابی نمایش‌های خود، ارتباطی با مسئولین، هنرمندان کشوری و جهانی برقرار کنند، اما تئاتری ها تاکنون فقط به فکر اجرای عمومی در شهر خود بوده و به حضور در تعداد محدودی از جشنواره‌ های داخل کشور دلخوش هستند.

وی در خصوص مشکل نبود نمایشنامه بومی در تبریز، گفت: کارگردانان کاربلد، بازیگر، طراح صحنه و دیگر عوامل هنری بسیاری در تبریز وجود دارد اما تعداد نمایشنامه‌ نویسان بسیار اندک بوده و قابل مقایسه با تعداد کارگردانان شهر نیست.  

وی درخصوص نویسندگان نمایشنامه‌های ترکی، اظهار کرد: تعداد این نویسندگان به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد، زیرا کارگردانان تبریزی به دلایل نامشخصی مایل به همکاری با نویسندگان همشهری‌ خود نیستند و اغلب کسانی که دستی در نوشتن و کارگردانی دارند، نوشته‌های خود را کارگردانی می‌کنند اما چرا باید نوشته‌ی یک نویسنده و کارگردان را فرد دیگری کارگردانی نکند! 

شریعت با یادآوری وضعیت نامطلوب تئاتر ترکی در تبریز، گفت: نویسندگان تئاتر ترکی در تبریز بسیار اندک بوده و فعالیت آن‌چنانی ندارد و برخی نیز عطای تئاتر را به لقای آن بخشیده و رفته‌اند بدون این‌که نویسنده‌ی جدیدی جایگزین آنها شود. 

وی با بیان اینکه مسئله تئاتر تبریز کمبود نویسنده‌ی جدید نیست، اظهار کرد: اعتمادی به نویسندگان بومی وجود ندارد که این معضل پیش از هر چیزی گریبان نویسندگان جوان را می‌گیرد.

وی با یادآوری این‌که عمر نمایش بومی در تبریز اندک است، گفت: نمایش‌های بومی تبریز با روند کندی رو به جلو حرکت می‌کنند که برای تسریع نیازمند یک حرکت و جریان سیستماتیک و مورد حمایت اغلب تئاتری‌ها هستند.  

وی ادامه داد: اگر حداقل یک تئاتر ترکی هر ماه به روی صحنه‌های نمایش تبریز برود یک حرکت قدرتمند در راستای پا گرفتن تئاتر بومی و بهبود نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت ایجاد می‌شود که نیازمند ورود نویسندگان جوان، کارگردانان و تهیه‌کنندگانی با درک بالا است.  

نویسنده تبریزی با بیان این‌که تئاتر در سراسر جهان به زبان مردم هر منطقه نوشته و اجرا می‌شود، گفت: باید در کنار تئاتر به زبان فارسی، تعداد نمایش ها به زبان بومی در هر منطقه بیشتر باشد، جشنواره‌های ملی که به زبان رسمی برگزار می‌شوند، زبان‌های بومی و تئاترهایی به زبان‌های بومی را به حاشیه می‌کشانند که در این راستا راه‌اندازی جشنواره‌های بومی یا منطقه‌ای، شاید بتواند به رشد تئاتر بومی کمک کند. 

وی مهم ترین تفاوت بین نمایشنامه‌های خارجی و بومی را مسئله‌ی فرهنگی، اجتماعی خواند و افزود: اغلب نمایش‌های خارجی دارای خصوصیات ولایتی و ایالتی هستند که با وجود درک نمایشنامه‌های شکسپیر، میلر یا تنسی ویلیامز، این نمایش‌ها فاقد رنگ و بوی منطقه‌ی تبریز بوده و اسم‌ها، برخوردها، رفتارها با زندگی روزمره مردم شهر متفاوت هستند. 

وی ادامه داد: صمیمیتی که یک نمایشنامه‌ی بومی در مخاطب ایجاد می‌کند بسیار پررنگ‌تر از یک نمایشنامه‌ی خارجی است، با دیدن شخصیت‌های نمایش بومی در کوچه‌پس‌کوچه‌های تبریز، حس آشنا بودن با آن‌ها و مسائل و مشکلات‌ آنها باعث برقراری ارتباط بیشتری با آن‌ها می‌شود.  

 شریعت در خصوص مخاطبان تئاتر تبریز بیان کرد: طیف مخاطبان تئاتر تبریز، به کیفیت اجراها، آوازه‌ی هنرمندان و آثار، بیشتر از ماهیت بومی و غیر بومی بودن نمایش‌ها اهمیت می‌دهند اما شاید بتوان با گسترش طیف مخاطبان تئاتر، کشاندن مردمان کوچه و بازار به سالن‌های تئاتر و تغییر محدوده‌ی سنی مخاطبان تئاتر که اغلب جوان هستند، تماشاگران بیشتری را نسبت به تئاترهای دیگر جذب کرد. 

وی تاکید کرد: گسترش طیف مخاطبان برای تئاتر تبریز لازم بوده که در غیر این صورت تئاتر بومی و غیربومی تبریز با این محدوده مخاطبان آینده‌ی درخشانی نخواهد داشت. 

به گفته ی وی نمایشنامه‌های ترکی "حیدبابابه سلام” نوشته‌ی دکتر لاله، "ستارخان" نوشته‌ی آقای نادر ساعی‌ور،  "من اوچونجو نفریدیم" و "آنا یوردوم آذربایجان" نوشته‌ی آقای محمد رمضانی، نمایش "اتابک پارکینین تراژدی‌سی" نوشته‌ی آقای مرتضی هاشم‌پور و "پاشا" نوشته‌ی اکبر شریعت با موضوع تاریخ تاکنون بقه روی صحنه رفته‌اند. 

وی گفت: فارغ از بحث کیفیت، هر یک از آثار ذکر شده دارای جایگاه خاصی هستند که اغلب با استقبال خوبی نیز مواجه شده‌اند.  

به گفته وی، نمایشنامه‌های خارجی کرگدن نوشته‌ی یونسکو و با کارگردانی کامران قربانی و آنتیگون به کارگردانی علی پوریان، با ترجمه ی ترکی منیره اکبرپوران روی صحنه رفته‌اند که کارهای بسیار ارزشمندی محسوب می‌شوند. 

 شریعت با بیان این‌که می‌توان نمایشنامه‌های فارسی را به زبان ترکی ترجمه کرد، گفت: این تبادل می‌تواند اتفاق‌های مبارکی را رقم بزند چرا که اغلب نویسندگان ما به زبان فارسی آشنایی زیادی دارند.  

وی افزود: نمایش "موسیو" اثری از بنده به زبان ترکی و با محوریت دوران مشروطیت و محاصره‌ی تبریز، مراحل مختلف را پشت سر گذاشته و به زودی روی صحنه خواهد رفت.


اصلی و کَرَم‌ یک داستان عاشقی تُرکان جهان بخصوص تُرکان اوغوزمی باشد که روایت‌های گوناگون ولی نه چندان متفاوت از آن در فرهنگ و ادبیات آذربایجان، تُرکمنها، ترکیه و برخی کشورهای آسیای میانه رواج دارد. به عقیده محققین، این داستان لیریک دراوایل سدهٔ دهم قمری‌/ شانزدهم میلادی به وجود آمده وبه تدریج در میان سایر تُرکان اوغوز رواج یافته‌است. اکثرپژوهشگران بر این باورند که خاستگاه اصلی این افسانه آذربایجان بوده‌است. برخی دیگر معتقدند اصلی (معشوق) و کرم (عاشق)، قهرمانان داستان، در اواخر سده دهم قمری‌/شانزدهم میلادی می‌زیسته‌اند و این داستان در حدود یک قرن پس از آنها شکل گرفته‌است. در بعضی روایات، خاستگاه افسانهٔ اصلی و کرم شهر گنجه یاد شده‌است. چون در زمان حکومت تُرکان صفویه این داستان شکل گرفته و چون تبریز در دوران صفویه پایتخت ایران بوده و بعد قزوین و در نهایت اصفهان به پایتختی برگزیده شده‌است بنابراین اساس داستان نیز از آذربایجان و تبریز شکل گرفته و توسط نقالان حکومتی همزمان با انتقال پایتخت به اصفهان، به این شهر منتقل می‌شود. فرض دیگر این است که اساس داستان و وقوع آن به دوران پیش از میلاد مربوط است. چون قهرمانان اصلی یعنی آسلی و کرم از شاهزادگان بوده و نیای هر کدام حاکم منطقه‌ای از توران بودند و بخاطر سرنوشت اندوهبار و همچنین به سبب منزلت اجتماعی خاندان کرم» و آسلی» در حافظهٔ تاریخ ثبت و باقی‌مانده‌اند. به عقیده اهالی اورمیه، چشمه ای که اصلی و کرم همدیگر را در کنار آن می بینند در روستای گؤگ تپه اورمیه قرار دارد. در اکثر روایتها حتی روایت تُرکمنی که قرائن و شواهد نزدیکی واقعیت دارد، حوادث داستان در محله قاراملیک یا قره ملیک تبریز روی داده‌است، که به گفته اهالی بومی قراملک تبریز باغ منتسب به قاراملیک پدر اصلی، گوللو باغ هنوز در این منطقه پابرجا می‌باشد.

کرم پسر شاه مسلمان عاشق اصلی دختر وزیر به نام قارا کشیش مسیحی می‌شود. ولی قارا کشیش با ازدواج دخترش با کرم مخالف است و قاراکشیش و خانواده اش فرار را ترجیح می دهند. کرم ۱۱ سال به دنبال اصلی می‌گردد. قاراکشیش بالاخره در ظاهر با ازدواج این دو موافقت می کند ولی به کرم لباسی می دهد که بایستی شب هنگام موقع دیدار با اصلی بپوشد. چون دست کرم به دگمه های پیراهن اصلی می رسد دگمه ها خود بخود باز شده و چون به دگمه آخر می رسد خودبخود بسته می شود. در اینجا کرم در میابد که که سحر قارکشیش کار دستشان خواهد داد دست آخر، کرم تحت تأثیر طلسم پدر اصلی آتش می‌گیرد. کرم خاکستر شده و از شعله های آتش کرم به گیسوان اصلی آتشی می رسد و اصلی هم می میرد. این دو را در کنا رهم دفن می کنند. چندی نمی گذرد قارا کشیش هم می میرد و در کنا اصلی و کرم دفن می شود . روی قبر اصلی و کرم گل و روی قبر قاراکشیش خار رشد می کند. در این داستان بسیاری از اشکال اسطوروی باستان دیده می شود مانند بسته شدن خودبخودی دگمه های پیراهن پس از باز شدن.

هر چند که این افسانه در میان تُرکان مختلف از جمله تُرکمن‌ها، تُرکان ترکیه، تُرکان آذربایجانی‌، ازبک‌ها و قزاق‌ها حتی در میان ارامنه غیر ترک به صورت‌های گوناگون نقل می‌شود، ولی در تمامی آنها مایهٔ اصلی داستان و قهرمانان آن یکی است. در متن داستان اصلی و کرم، نظم و نثر در هم آمیخته‌است. عاشیق‌هاهنگام نقل داستان، قسمت‌های منظوم را همراه ساز به آواز می‌خوانند. سروده‌هایی از این داستان در برخی از جُنگ‌ها و مجموعه‌های خطی مضبوط است و روایاتی از آن نیز به چاپ سنگی انتشار یافته‌است. پس از ترویج چاپ سربی در دوران حکومت عثمانی، نخستین متن بازنویسی شدهٔ اصلی و کرم توسط احمد راسم (۱۳۵۱ ق / ۱۹۳۲ م) آمادهٔ چاپ شد.

هنرمندان کشورهای مختلف براساس افسانه اصلی و کرم که در میان اقوام مختلف به صورت نماد و تمثیل عشق پاک درآمده‌است، منظومه‌ها، داستان‌ها و نمایشنامه‌های بسیاری ساخته و پرداخته‌اند. ناظم حکمت، شاعر معاصر تُرک با الهام از این داستان منظومهٔ کرم گیبی را سروده‌است و خاچاطور آبوویان (۱۲۶۴ ق / ۱۸۴۸ م) نویسنده ارمنی داستان دختر تُرک» و نریمان نریمانف داستان بهادر و سونا» را براساس آن نوشته‌اند. یکی از معروف‌ترین آثاری که براساس این افسانه پدید آمده، اپرای اصلی و کرم است که در ۱۹۱۲م توسط عزیر حاجی بیگوف (۱۳۰۳ ۱۳۶۷ ق / ۱۸۸۵ ۱۹۴۸ م) موسیقیدان و آهنگساز مشهور آذربایجانی تصنیف شده و شهرت جهانی پیدا کرده‌است.

داستان اصلی و کرم با محوریت منطقه قراملک تبریز در سال ۱۳۹۱ توسط میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان شرقی در فهرست میراث ناملموس آثار ملی کشور جمهوری اسلامی ایران ثبت ملی گردید.


وبلاگ خبری آذربایجان پرس آغاز به فعالیت کرد. 

 

این وبلاگ اخبار مربوط به آذربایجان، ایران و جهان را بصورت روزانه منتشر می کند و درصدد است که کمبودهای موجود در عرصه خبررسانی منطقه آذربایجان را جبران کند.

 

این بلاگ خبری تحت قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران و سرویس وبلاگدهی بیان است.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود فیلم و سریال جدید کاملا رایگان آموزش بازاریابی اینترنتی سالم زیبا نفسکش وحید پیام نور انجمن تاریخ شهرستانهای تهران میز عسلی و جلو مبلی چوبی مدرن مدل گشنیز خدمات تزریق پلاستیک کاوش/09125774932 پیام نوری ها ایسنگان مرجع خرید سنگ